مقدمه

در طول تاریخ بشریت اقوال و قضایای فلسفی ، کلامی بسیاری در اثبات ذات واجب بیان شده است که برخی از انسجام ذاتی برخوردار بوده و راه به واجب برده اند و برخی دیگر به دلیل فساد درونی و پوسیدگی منطقی ره به ترکستان.

در غرب میانه تضارب و تزاحم براهینی که هر یک کمر به اثبات و رد باری بسته اند ظهور اندیشه ی انتقادی و اغاز عصر روشنگری از طرفی مابعد الطبیعه و در راس ان واجب را از گزند امتناع مصون نگاه داشته و به وجهی از نعمت وجوب و تحقق بی بهره و "باری" همچون موجودی دست نیافتنی از دست رس خرد بشری دور گشته و او را در شک میان وجوب و امتناع رها ساخته است.

در فلسفه اسلامی اما قضیه بگونه ای دگر است و اگرچه که به جرات میتوان گفت تمام فلاسفه اسلامی بخش اعظمی  از فلسفه ی خود را صرف اثبات باری نموده اند لکن این براهین دستخوش تغییرات بسیاری گشته و گاه با توسل به ممکنات و گاه با رجوع به افعال و هستی فقیرانه ی وجودات امکانی کمر به اثبات واجب بسته اند.

برهان صدیقین

با ظهور شیخ الرییس بوعلی(ره)مفهوم نو ظهوری با عنوان "برهان صدیقین" وارد براهین فلسفی اثبات واجب شد. بوعلی برای اولین بار با استفاده از ایات قرانی این نام را برای برهانی به کار برد که خود در نمط چهارم الاشارات و التنبیهات اقدام به اقامه ی ان کرده بود وی در باب وجه تسمیه این برهان مینویسد:

"دقت کن چگونه بیان ما برای اثبات وجود خداوند و یگانگی و بری بودن او از نقص ها ، به چیزی جز تامل در حقیقت هستی احتیاج ندارد و به اعتبار و لحاظ خلق و فعل خداوند نیازمند نیست".( الاشارات و التنبیهات، ج3 ، ص 66)

بوعلی در این برهان با نظر به "وجود" بدون انکه به واسطه دیگری نظیر حرکت و حدوث نیاز باشد و با یک تقسیم عقلی که موجود یا "واجب" است یا "ممکن" و در صورتی که ممکن باشد مستلزم واجب خواهد بود وجود خدای تعالی را اثبات میکند.

این برهان اگرچه که نسبت به براهین پیشین مزیت و برتری دارد اما در ان نیز برای اثبات واجب از ماهیت و امکان ان سخن به میان امده است و از این روست که ان نیز نمیتواند مصداق مناسبی بر ایه  شریفه ی

(لا یدرک مخلوق شیئاّ الا با لله و لا تدرک معرفه الله الا بالله هیج شخصی هیچ چیزی را جز به خداوند نمی شناسد و خداوند را جز به خداوند نمیتواند شناخت- (التوحید ، ص 143))

باشد این نکته ای است که مورد توجه صدر المتالهین قرار گرفته و به همین دلیل برهان بوعلی را شایسته ی عنوان صدیقین ندانسته است.از این رو حکیم ملاصدرا (ره) خود به اقامه ی تقریری دیگر از برهان صدیقین پرداخت که در ان صرفا از وجود و احکام مختص ان همچون اصالت وجود ، بساطت و تشکیک در وجود بهره برده است.

حکم سبزواری به جهت گستردگی برهان ملاصدرا با استفاده از امکان فقری از مقدمات برهان کاست لکن باید توجه کرد که در همه ی این براهین از حقیقت مشککه هستی و از هستی فقیرانه ی وجودات امکانی بهره گرفته میشود.

برهان صدیقین ان گونه ای که ایه بر ان اشعار دارد باید بگونه ای باشد که اصلا به غیر واجب نظر نداشته و در نتیجه بدون استعانت از اصول فلسفی به عنوان اولین مساله ی فلسفی مطرح شود.

در نهایت علامه طباطبایی (ره) با نظر به اصل واقعیت و نه مفهوم ان مصداق واقعی برهان صدیقین را اقامه نمود.این برهان یکجا  در حاشیه ی اسفار( ج6 ص 14) و یکجا در کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم(مجموعه اثار شهید مطهری ،ج6 ، ص 982- 984) با عباراتی کوتاه و رسا بیان شده است.در زیر با اقامه ی اصل برهان به توضیح و شرح ان می پردازیم:

اصل برهان

تقریر اول:

((وا قعیت هستی که در ثبوت وی هیچ شک نداریم ، هرگز نفی نمی پذیرد و نابودی بر نمیدارد ؛ به عبارت دیگر ، واقعیت هستی بی هیچ قید و شرط ، واقعیت هستی است و با هیچ قید و شرطی لا واقعیت نمیشود و چون جهان گذران و هر جزء از اجزای جهان نفی را میپذیرد، پس عین همان واقعیت نفی ناپذیر نیست.)) (مجموعه اثار شهید مطهری ، ج6 ص 982 (اصول فلسفه و روش رئالیسم))

تقریر دوم:

(( ان واقعیت که با ان سفسطه دفع میشود و ان واقعیت که هر ذی شعور ناگزیر از اذعان به ان است ، عدم و بطلان را ذاتا نفی میکند ؛ به این معنی که دارای وجوب ذاتی فلسفی و ضرورت ازلی است ؛ چندان که رفع آن مستلزم اثبات و اقرار به ان است.

پس اگر به طور مطلق یا در وقتی خاص ، بطلان اصل واقعیت را فرض نماییم ، در این صورت معتقدیم که اصل واقعیت ، واقعا باطل است نه ضرورتا و اگر معتقد به بطلان واقعی ان بشویم ، ثبوت واقعیت را پذیرفته ایم.همچنین اگر سوفسطایی اشیا را موهوم پنداشته یا در اصل واقعیت شک نماید اشیا در نظر او واقعا موهوم خواهند بود و واقعیت در نزد او واقعا مشکوک است و این به معنای اثبات واقعیت از همان نقطه ای است که انکار میشود و اگر واقعیت ذاتا بطلان و عدم را قبول نمیکند ، پس واجب بالذات است.))( حاشیه ی اسفار ، ج6 ، ص 14- 15)

ادامه دارد.....(شرح در پست بعدی)


پینوشت 1:قصد دارم در این پست و چند پست اینده به بررسی براهین اثبات خدا بپردازم.